در بازار پول چه خبر است؟
علی سرزعیم
منتشره در روزنامه جهان صنعت، 24 آذر 1393
این روزها وضع در بازار پول قدری آشفته است. خوانندگان محترم اگر به خاطر داشته باشند پس از اینکه بانک مرکزی اعلام کرد که بانکها با هم قرار گذاشته اند تا جنگ قیمتی را بر سر نرخ سپرده متوقف کنند، سرمقاله ای به قلم اینجانب در تاریخ 3 خرداد تحت عنوان پیرامون تغییر نرخ سود بانکی در همین روزنامه منتشر شد که پیشبینی میکرد این توافق قابل اتکا و تداوم نیست. اینک مجددا شرایط منطبق با پیشبینی صورت گرفته به سمت جنگ قیمتی حرکت کرده و رقابتی که غیررسمی شده بود مجددا به شکل علنی درآمده است. برخی بانکها و موسسات اعتباری نرخ سود سپرده را تا 29 درصد بالا بردهاند و موجب شدهاند تا دوباره جنگ قیمتی تازه شود. این قضیه در نرخ استقراض در بازار بین بانکی نیز خود را نشان داده است. بیایید یک بار دیگر به این قضیه نگاه کنیم تا دریابیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. از یک سو مطالبات چند موسسه و بانک خاص معوق شده و منابع آنها بازنگشته است اما به شکل طبیعی بخشی از سپردهگذاران در یک رویه عادی منابع خود را برای مایحتاج متعارف از بانک خارج میکنند. تا اینجای کار مسئله این است که این بانکها دچار ریسک نقدینگی شدهاند یعنی نمیتوانند داراییهای خود را به نقد کنند و جوابگوی بدهی های خود باشند. راه پیش روی آنها سه چیز است: 1) استقراض از بانک مرکزی، 2) استقراض از شبکه بانکی، 3) استقراض از مردم. رویه اول خیلی جذاب نیست زیرا بانک مرکزی تنها با نرخ سود 34 درصد به آنها قرض می دهد که نرخ بسیار بالایی است. در بازار بین بانکی نیز بانک های دیگر از دادن منابع به آنها خودداری میکنند زیرا مطمئن نیستند که آنها بتوانند این منابع را باز گردانند. لذا نرخ بهره بین بانکی نیز بالا رفته است. لذا این بانکها و موسسات به استقراض از مردم روی آورده اند در واقع میخواهند با بالابردن نرخ سود سپرده، سپردههای جدیدی جذب کنند تا جوابگوی خروج سپردههای قدیمی شود. وقتی آنها این رویه را شروع کردهاند بلافاصله این نگرانی در دیگر بانکها ایجاد شد که نکند منابع آنها از بانک خارج شود و متوجه بانکهای دیگر شود. به این ترتیب جنگ قیمتی روی نرخ سود دوباره بالا گرفت.
سوالات متعددی که بلافاصله مطرح میشوند به این قرارند: ریشه مشکل کجاست؟ آیا استراتژی بانکهای مشکلدار استراتژی درستی است؟ سیاست مناسب برای بانکهای دیگر چیست؟ واکنش صحیح بانک مرکزی چیست؟ این وضع تا کی قابل تداوم است. پاسخ به همه این سوالها مجال فراختری میطلبد اما در اینجا صرفا به سوال دوم میپردازیم. آیا بانکهای مشکلدار شیوه درستی برای حل مشکل خود اتخاذ کردهاند. پاسخ آنست که بستگی دارد. اگر تصور آنها این است که در آینده نزدیک اقتصاد ایران احیا میشود و با احیای اقتصاد وامهای معوق بازپرداخت خواهند شد، این استراتژی میتواند درست باشد. اگر واقعا اقتصاد ایران در آینده نزدیک یعنی دو سال آتی از رکود خارج شود و مطالبات آنها بازپرداخت شود آنها قادر خواهند بود بحران را از سر بگذرانند به رغم اینکه هزینه بالایی برای این امر پرداخت کرده اند. این هزینه بالا همان نرخ بالای سودی است که وعده دادهاند. اگر واقعا این تصور درست نباشد و آنها وامهای خود را به شکل بدی تخصیص داده باشند به نحوی که به سادگی قابل وصول نباشند در این صورت آنها رویه ای را در پیش گرفتهاند که قابل تداوم نیست. آنها قرض قبلی را با قرض جدید میپردازند با این تفاوت که این قرض جدید بزرگ تر است و این گلوله برف هی بزرگتر میشود. از آن بدتر اینکه اثرات جانبی منفی بر دیگر بخشهای اقتصاد به همراه دارد و اوضاع بانکهای دیگر را به هم میزند. به دلیل وجود این تبعات ضروری است که مداخلهای از بالا صورت گیرد. تشریح نحوه مداخله مذکور خود مجال دیگری میطلبد.
https://telegram.me/ali_sarzaeem